فرهنگ ایران باستان
فروهر
متن سنگ نبشته خشایارشاه در موزه تخت جمشید
سرودهاي جاودانه زرتشت پيامبر خرد گرا و اندیشمند ايران باستان
مهندس محمد حسن خواجه عبداللهي
زندگي نامه:
بشريت مديون انسانهاي دانا و دانشمند است. بزرگترين خدمات را دانشمندان به بشر كرده اند. آنان چه از نظر مادي چه از نظر معنوي اثرات غيرقابل انكاري را بر زندگي انسانها گذاشته اند. يكي از اين دانشمندان پزشك و فيلسوفي بود كه دست كم بيش از 1000 سال قبل از تولد مسيح و 1600 سال قبل از تولد محمد (ص)، در سرزمين اهورايي ايران زاده شد، به نام اشو زرتشت يا زرتشت پاك كه به معناي روشنايي زرين است. زرتشت را مي توان با سوادترين فرستاده آفریدگار از نظر علوم مادي دانست، به همين دليل است كه علاوه بر تاثير بر اعتقادات معنوي اثر شگرفي نيز بر زندگي ايرانيان گذاشت. در آن زمان و در آن بخش از ايران كه اين بزرگمرد آنجا زاده شد دو اشكال اساسي وجود داشت در روش زندگي و دين:
اشكال اجتماعي جامعه آن روز ايران اين بود كه آنان صحرا گرد بودند و دائم در سفر. اين روش زندگي فرصت پيشرفت فرهنگ و متمدن شدن را از مردم گرفته بود. زيرا زندگي آنان از را شكار اداره مي شد، بيابانگردي نيز مشكلات خاص خود را داشت و بيابانگردان براي مبارزه با مشكلات از جمله حمله حيوانات وحشي مجبور بودند هميشه سلاح همراه خود داشته باشند. بعلاوه گاه ناچار بودند براي سير كردن شكم خود به ساير قبايل دستبرد بزنند. اين روش خشونت را در زندگي آنان نهادينه كرده و آنان را از فرهنگ و تمدن به دور مي داشت.
اشكال ديني اين بود كه روحانيون و كاهنان مذهب چندخدايي را كه در آن نيروهاي طبيعي مانند خورشيد وماه و آب و… مورد پرستش قرار مي گرفت تبليغ و ترويج مي كردند. آنان با فريب دادن مردم آنها سركيسه مي كردند. روحانيون با اعتقادسازي براي مردم ساده لوح آنان را وادار مي كردند تا دارايي هاي گاه ارزشمند حتا هنري خود را به عنوان نذر براي خدايان به روحانيون بدهند تا از عصبانيت خدايان در امان بمانند. مردم بيچاره چارپايان خود را نيز نذر خدايان مي كردند و اين روشي بود براي سير كردن شكم كاهنان دين قديم. چارپاياني مانند گاو و گوسفند كه نه تنها مردم را با شير خود تغذيه مي كردند بلكه در كشت و زرع نيز مي توانست يراي شخم زدن زمينها يا حمل بارهامورد بهره برداري قرار گيرد. مراسم مذهبي پرستش خدايان نيز بسيار وقت گير و مشكل بود كه همراه با باده گساري بود.
زرتشت همزمان در جبهه مي جنگيد هم تلاش كرد كه روش زندگي مردم را تغيير داده و آنانرا به اسكان و شكل دادن شهرها تشويق مي كرد و هم آنان را نسبت به غلط بودن اعتقاداتشان آگاه مي ساخت. او گفت اي مردم پرستش خدايان چندگانه را كنار بگذاريد. آفريدگار اين جهان يكي است و او اهورا مزدا است. اهورا مزدا در لغت به معناي هستي بخش داناست، كه فردوسي بزرگ او را با نام خداوند جان و خرد مي خواند. او سعي كرد تا مردم را از دغل كار بودن كاهنان ديني آگاه سازد و به مردم مي گفت خدايي كه من مي شناسم و اهورا مزدا نام دارد نيازي به نذر و نياز ندارد، چارپايان و دارايي هاي خود را براي خود نگهداريد آنان را به كاهنان و روحانيون ندهيد، چارپايان سودرساني مانند گاو را قرباني نكنيد. همانگونه كه انتتظار مي رفت و در هر جامعه اي نيز اتفاق مي افتد در مقابل اين تغيير اعتقادات ايستادگي شد و دو گروه به مقابله با زرتشت برخاستند. عده زيادي ناآگاهانه و عده كمي آگاهانه. مردم عادي بدليل اعتاقاداتي كه براي آنها ساخته شده بود و ترس از اينكه مبادا روگرداني از پرستش خدايان و نذري ندان براي آنها، خدايان را عصباني كرده و بلاهايي بر سر آنان نازل كند كه ترسيدن مردم از دين و عصبانيت خدايان توسط كاهنان و روحانيون در زندگي آنها نهادينه شده بود. عده كمي نيز كه همان كاهنان و حكمرانان بودند آگاهانه با زرتشت به مخالفت برخاستند. آري آموزش هاي زرتشت و بيداري ملت نان آنانرا كه دستشان در يك كاسه بود آجر كرده و آنان را كسب كار باز مي داشت، كسب و كاري كه جز با ناآگاه نگه داشتن مردم و ترساندن مردم از دين و خدايان پنداري ساخت دست ذهن باهوش ولي فرصت طلب و سودجوي كاهنان امكان پذير نبود. از ديگر خلاقيت هاي زرتشت اين بود كه انجام مراسم مذهبي پرستش خدا را تغيير داده و به مراسم ساده بدل نمود. البته آنچان كه در تمام اديان مشاهده مي شود با مرگ آوردنده دين، آن دين توسط افرادي كه خود را كارشناس دين معرفي كرده و از اين راه ارتزاق مي كنند به بيراهه مي رود تا جاييكه گاه در مسيري خلاف جهت اوليه قرار مي گيرد. در دين زرتشت ميز همين اتفاق افتاد و در زمان ساسانيان كتابي به نام ونديداد نوشته شد كه حاوي روش هاي بسيار سخت و وقت گير در پرستش اهورامزداست. البته استفاده از اين كتاب در بين زرتشتيان ايران كنارگذاشته شده.
آري زرتشت را مي توان پايه گذار تمدن و شهرنشني در ايران ناميد. اسكان و يك جا نشيني باعث مي شد تا خصوصيات خشن از زندگي انسان دور گردد و روح افراد لطيف تر شده و به انسانيت نزديكتر گردند. با اسكان و پرداختن به كشاورزي، مردم اطمينان بيشتر به تامين غذاي خود داشتند و راه نيز براي كسب علم و دانش كه لازمه ترقي و پيشرفت بود هموار مي گرديد.
در باره زندگاني زرتشت مانند هر فرد بزرگ ديگري افسانه هايي ساخته اند ولي او يك فرد عادي بود مانند ساير افراد روي اين كره خاكي و مانند همه ما از پدر و مادري متولد شد و يك زندگاني عادي داشت. اين يكي از اشكالات بشر است كه نمي خواهد قبول كند كه بزرگان افرادي عادي بوده اند كه با تلاش و پشتكار خود بزرگ شده اند و هميشه سعي مي شود تا بزرگان را به غلط به نيروهاي ماوراي طبيعي و خارقالعاده مسلح كنند. او از سن هفت تا پانزده سالگي به يادگيري علم طبابت پرداخت. در جنگي كه در گرفت به ميدان رفت ابتدا جنگيد ولي سپس دست از جنگكشيده و به مداواي مجروحان پرداخت تابه جاي زخم زدن زخم ها را التيام بخشد. زرتشت در 30 سالگي با احساس مسئوليت قلبي و دروني كه با آن خدا را شناخته بود به راهنمايي مردم برخاست كه اصطلاحا گفته ميشود به پيامبري مبعوث شد.
اطلاعات بدست آمده در رابطه با زندگي زرتشت از كتاب گاتهاست كه بخشي از اوستا است كه گفته مي شود سروده خود زرتشت است. او تلاش بسيار نمود تا در اعتقادات و روش زندگي مردم اصلاحاتي انجام دهد. گفته مي شود او جان خود و خانواده اش را در خطر ديده و مجبور به مهاجرت گرديد. آنگونه كه در گاتها آمده او به دربار شاه بلخ كه در آن زمان ويشتاسب نام داشت رفته و دين و تفكرات خود را به وي عرضه كرد. ويشتاسب نيز دين و تفكرات زرتشت را پذيرفت. با ازدواج جاماسب وزير كاردان ويشتاسب با دختر زرتشت زمينه براي انتشار انديشه هاي زرتشت در جامعه فراهم گرديد. زرتشت در سن 77 سالگي هنگامي كه در آتشكده مشغول عبادت اهورامزدا بود كشته شد. عده اي را عقيده بر اين است كه مزار شريف در افغانستان كه بنابر اعتقادات محلي آرامگاه علي (ع) امام اول شيعان است، محل خاكسپاري زرتشت است. زيرا هم آرامگاه علي (ع) در نجف است و هم انتساب مكانهاي مقدس و آرامگاه اشخاص بزرگ قبل از اسلام به ائئمه و پيامبران يهود كه در قرآن از آنها به نيكي يادشده روشي بوده براي حفظ آنان از خطر تازيان يا برخي از هموطنان جاهل متعصب.
دين زرتشت اصل دارد كه عبارتند از:
1. هستي و يكتايي اهورا مزدا
2. پيامبري اشوزرتشت
3. رستگاري انسانها در پيروي از انديشه، گفتار و كردار نيك
4. جاوداني روان
5. پاداش كارهاي نيك و كيفر كارهاي بد در هر دو جهان
6. روز رستاخيز
7. آزادي گزينش راه نيك و بد
كتاب ديني زرتشتيان اوستا است. اوستا شامل پنج بخش است كه عبارتند از يسنا، ويسپرد، زند، پازند، خرده اوستا و نديداد.
باارزش ترين بخش اوستا گاتها مي باشد. تفاوت گاتها و كتب ساير اديان در اين است كه ساير اديان كتب ديني خود را كلام خداوند مي دانند ولي در دين زرتشت گاتها را سروده خود زرتشت مي دانند. رزتشت در همه جا مي گويد: من راه اشويي و پاكي را كه موجب رستگاري شماست به شما نشان مي دهم، اندسشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك موجب بهروزي شما خواهد بود. آنچه را كه من مي گويم با خرد خود بسنجيد و اگر گفتار مرا با خرد خود سازگار دانستيد از من پيروي كنيد.
يكي از كلماتي كه در گاتها بسيار بكار رفته خرد است. زرتشت همه جا از پيروان خود مي خواهد كه آنچه را مي شنوند در ترازوي خرد خود قرار دهند، با خرد، فهم، دانش و شعور خود آنرا بسنجند و در صورتي آنرا بپذيرند كه عاقلانه بوده و با خرد همخواني داشته باشد. گاتها پيروي كوركورانه را از هر كس كه باشد مردود مي داند. در گاتها هرآنچه كه غير منطقي است غير قابل قبول معرفي مي گردد.
بر اساس دستورات زرتشت انسان همكار خداوند در سازندگي جهان است و زرتشتيان بايد براي خدمت به همه مردم جهان آماده باشند. يكي از سروده هاي زرتشت كه در نمازهاي روزانه آنان خوانده مي شود چنين است: اي اهورامزدا مرا ياري فرما كه در سازندگي جهان و شادي جهانيان كوشا باشم.
يكي ديگر از تفاوتهاي دين زرتشت و ساير اديان اين است معجزه و انجام كارهاي خارق العاده نه انجام مي شود و نه قابل قبول است. زرتشت نه خود معجزه اي داشت و نه به معجزه اعتقاد.
از تفاوتهاي ديگر دين زرتشت با ساير اديان در اين است كه ترك دنيا و موهبتهاي مادي آن مردود است. بر اساس دستورات زرتشت موهبتهاي مادي دنيا را اهورامزدا آفريده تا انسان از آتها لذت ببرد. در اين دين رياضت كشيدن و روزه گرفتن مردود است.
در اين دين به كشت و كار و سازندگي تاكيد فراوان شده است. برترين انسانها كساني هستند كه بتوانند محصول بيشتري توليد كنند و جامعه را ثروتمند كنند، چون جامعه ثروتمندتر قوي تر است و توانايي بيشتري براي مقابله با دشمنان دارد.
آتش:
يكي از ماركها و برچسب هاي ناشايستي كه به پيروان دين زرتشت زده مي شود اين است كه آنان را به دروغ آتش پرست مي نامند. دليل آن نيز اين است كه زرتشتيان رو به آتش خدا را عبادت مي كنند و همانطوريكه خانه سنگي كعبه قبله گاه مسلمانان است، آتش نيز قبله زرتشتيان است. پس آيا مي توان مسلمانان را سنگ پرست ناميد. البته خير.
آتش و آتشكده دو خصوصيت مادي و معنوي دارد. بطور حتم خصوصيت مادي آن از اهميت بيشتري برخوردار بوده. همانكونه كه مي دانيم آتش در زندگي ما نقش بسيار مهمي به عهده دارد و در صورت عدم وجود آن زندگي فلج خواهد شد. نمونه بارز آن استفاده از آتش در تهيه غذاست. در گذشته هاي دور با توجه به عدم اختراع كبريت، در هر شهري آتشكده اي برپا مي شده. هر كس مي خواسته آتش روشن كند مقداري از آتش آتشكده را به خانه مي برده و با آن آتش روشن مي كرده. دولت نيز موظف بوده تا اين آتش هميشه روشن نگه دارد. همانگونه كه پرستار از بيمار خود پرستاري مي كند در ايران باستان نيز افرادي بوده اند كه وظيفه پرستاري از آتش و جلوگيري از خاموش شدن آنرا به عهده داشته اند. پس ايرانيان پرستار آتش بوده اند نه آتش پرست. با توجه به اينكه آتشكده ها مكاني عمومي و هميشه روشن و گرم بودند مكان اجتماعات مردم بود. مردم در آنجا جمع مي شده و علاوه بر شور و مشورت عبادت خداي يگانه يا همان اهورا مزدا را نيز انجام مي داده اند. اينكه عده اي مي گويند با تولد حضرت محمد (ص) آتش آتشكده فارس خاموش شد به هيچ وجه پذيرفته نيست چون در آن آتشكده خدايي پرستش مي شد كه محمد(ص) 40 سال بعد به اعراب معرفيش نمود.
براي آتش سه خصوصيت معنوي ارائه مي كنند:
1. آتش سودرسان است و در اكثر جنبه هاي زندگي نقش دارد.
2. آتش سربلند است و هميشه رو به بالاحركت مي كند.
3. آتش بدليل گرماي آن همه ميكروبها را مي كشد پس پاك و پاك كننده است.
بر اساس آموزشهاي زرتشت سه فرشته به نامهاي سروش، رشن و مهر وظيفه ثبت اعمال و گفتارهاي انسان و همچنين قضاوت در مورد اعمال و گفتار انسان را در مقايسه با كردار و گفتار راستين به عهده دارند.
در دين اسلام پلي وجود دارد به نام پل سراط كه رستگاران به راحتي از آن مي گذرند ولي بدكرداران را به جهنم مي فرستد. در دين زرتشت نام اين پل جينوت (Jinvat) است.
در زمان كنوني يكي از مهمترين دل مشغولي هاي بشر حفظ محيط زيست است. در دين زرتشت به حفاظت از محيط زيست تاكيد فراواني شده است. آب، خاك، هوا و آتش عناصري هستندع7ت كه بدليل اهميت آنها در زندگي بشر از سوي دين زرتشت به عنوان عناصر مقدس نامگذاري شده شده اند و پيروان دين را از آلودن آتها بر حذر داشته اند.
از نظر همخواني با متن حقوق بشر دين زرتشت نسبت به ساير دين ها در رده بالاتري قرار دارد. كورش بزرگ كه بر اساس نظر علامه طباطبايي در سوره كهف قرآن كريم از او به نيكي ياد شده بر اساس تعليمات همين دين بود كه نخستين فرمان جهاني حقوق بشر را كه اكنون در موزه بريتانيا نگهدري مي شود صادر نمود. در اين دين حقوق زن و مرد با هم برابر است. دختر و پسر هر دو در سن پانزده سالگي به بلوغ مي رسند. در اين دين ويرانگري، عدم توليد، تقليد و منفي نگري اهريمني است ولي توليد، آفرينندگي، خلاقيت و مثبت انديشي اهورايي است.
يكي از بزرگترين گناهان در دين زرتشت دروغگويي است. در اين دين جبري وجود ندارد و هركس با اعمال خود سرنوشت خويش را رقم مي زند.
بر اساس آموزشهاي زرتشت اهورامزدا خشم نمي كند، انتقام نمي گيرد و ويران نمي كند. اهورا مزدا فقط آفريننده خوبي هاست و بدي ها در صورت نبود خوبي ها آشكار مي شوند.
در اين دين خوبي ها و بدي ها با هم دائم در جنگند و در نهايت خوبي بر بدي پيروز خواهد شد.
بر اساس تعليمات اين دين دست بردن به شمشير و اتكا به زور براي گسترش دين مردود است زيرا دين نوعي انديشه است و انديشه را بايد با گفتگو و تبليغ آموخت نه شمشير.
زرتشت فلسفه اي بسيار قوي ارائه نمود. نويسندگان كلاسيك يونان، فيثاغورث را كه قبل از افلاطون مي زيسته، شاگرد مكتب زرتشت مي دانستند.
116 اندرز از يكي از بزرگان ايران باستان كه حدود300 سال قبل از ظهور اسلام ميزيسته
1- ۱ اي پسر من نيكو كار باش نه بدكار زيرا زندگاني انسان جاودان نيست و هيچ چيز از كردار نيك لازمتر نمي باشد.
2- آنچه را كه گذشته است فراموش كن و به آنچه كه نرسيده رنج و اندوه مبر.
3- به رئيس و سردار خود گستاخ مباش و در خدمت استوار بايست, آچه بر خود نيك نداني به ديگران نيز نيك نشمار با رئيسسها و دوستان به يگانگي برخورد كن.
4- خود را به بندگي كسي مسپار.
5- از هر كس كه با تو كينه ورزد و خشم گيرد كناره جوي
6- هميشه و همه جا به خدا توكل كن و دوستي با كسي كن كه بيشتر به تو سود رساند
7- به فرمان يزدان و امشاسپندان گوش كن و رفتار نما
8- هر چه شنوي به عجله و بيهوده مگوي
9- زن و فرزند خود را تحصيل علم بازمدار تا غم و اندوه به تو نرسد و پشيمان نشوي
10- بيهوده مخند
11- قبل از جواب دادن تفكر كن
12- هيچ كس را تمسخر مكن
13- با مرد بدكار هم راز مشو
14- با مرد خشمگين همراه مشو
15- با فرومايه مشورت مكن
16- با مست هم خوراك مشو
17- از پست فطرت و بداصل قرض مگير و وام مده زيرا تنزيل زياد بايد داد و همواره بر در خانه تو بايستد و كسان بگمارد و اين براي تو زيان بزرگي است.
18- مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مكن.
19- مال خود را به مرد حسود نشان نده
20- از پادشاهان فرمان ناحق مخواه.
21- از مرد سخن چين و دروغگو سخن مشنو.
22- در مجازات مردم كينه مورز
23- در معبر عام مجادله نكن.
24- با مرد بسيار متول هم خوراك مشو
25- رادمرد را مزن.
26- براي جاه و مقام مجادله مكن
27- با مرد پاك نظر, كارآگاه, هوشيار و نيكخو مشورت كن
28- در جنگ اگر مسئوليتي به عهده تست بسيار مواظب باش
29- از مدد قوي, متمول و كينه ورز دور باش
30- با مرد اديب دشمن مباش
31- با مرد نادان راز مگوي
32- حضور دانشمندان را گرامي دار و از ايشان سئوال كن و جواب بشنو
33- به هيچ كس دروغ مگو
34- از بي شرم مال مگير
35- به نزد بدكار چيزي گرو مگذار
36- نه به راست نه به دروغ هرگز سوگند مخور
37- چو خواهي عروسي كني اول مال فراهم كن
38- خود براي خود زن انتخاب كن
39- تا تواني مردم را به زبان ميازار
40- اگر در پي مال و مكنتي اول آب و زمين بخر زيرا اگر ثمر ندهد اصل آن باقي است
41- به ضرر و دشمني كسي راضي مشو
42- تا حدي كه مي تواني از مال خود داد ودهش نما
43- كسي را فريب مده تا دردمند نشوي
44- پيشواي نيك را گرامي دار و سخنش بپذير
45- جز از خويشان و دوستان چيزي از كسي وام مگير
46- دختر شرمگين را دوست بدار و او را به مرد هوشيار و دانايي به عروسي ده زيرا مرد دانا و هوشيار مانند زمين نيكي است كه چون تخم در آن بكارند حاصل نيك و فراوان از آن به عمل آيد.
47- سخن را آشكارا بيان كن
48- بدون انديشه سخن مگوي
49- بر خلاف قانون به كسي وام مده
50- با زن فرزانه و شرمگين عروسي كن و او را دوست بدار
51- مردي را به دامادي خود برگزين كه نيكخو, درست و دانا باشد, اگر بسيار مسكين است بسيار عيب نيست مال و مكنت از يزدان برسد
52- مرد فقير و بينوا را تمسخر مكن شايد تو نيز روزي بينوا شوي
53- اگر تو را فرزندي است به مدرسه بفرست و به تحصيل علم بگمار زيرا علم ودانش چشم روشن است
54- سخن بموقع بگو زيرا بساتكلم بهتر از خاموشي و بسا خاموشي بهتر از تكلم است
55- مرد راستگو را براي پيغام بفرست
56- فرومايه را اعتنا مكن و شخص محترم را در پايه اش پاداش رسان
57- خوش صحبت باش
58- شيرين گفتار باش
59- منش خود را نيك بدار
60- از نيك كرداري خود غره مشو ورجز مخوان
61- به رئيسها و پادشاهان خيانت مكن
62- از مرد بزرگ و نيك سخن بپرس
63- با دزدان معامله مكن و آنها را گرفتار نما
64- از دوزخ ياد آور و كسان را به انصاف مجازات كن
65- از هر كس و هر چيز مطمئن مباش
66- فرمان خوب ده تا بهره خوب يابي
67- بيگناه باش تا بيم نداشته باشي
68- سپاس دار باش تا لايق نيكي باشي
69- با مردم يگانه باش تا محترم و مشهور شوي
70- راستگو باش تا استقامت داشته باشي
71- متواضع باش تا دوست بسيار داشته باشي
72- دوست بسيار داشته باش تا معروف باشي
73- معروف باش تا زندگاني به نيكي گذراني
74- دوستدار دين باش تا زندگي به نيكي گذراني
75- مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتي شوي
76- سخي و جوانمرد باش تا پاك و راست گردي
77- زن ديگري را فريب مده تا روانت گناه كار نگردد
78- با مرد قدر نشناس و ناسپاس معاشرت مكن
79- روح خود را با خشم وكين آلوده مساز
80- در هر گفتار و كار تواضع و ادب را فراموش مكن
81- هرگز ترشرو و بدخو مباش
82- در انجمن نزد مرد نادان منشين كه تو را نادان نشمارند
83- در مجالس در صدر منشين تا تو را از آنجا بلند نكنند و به جاي پايين تري بنشانند
84- به مال و مكنت كسي چشم مينداز زيرا مال و خوشي جهان مانند مرغي است كه از اين درخت به آن درخت نشيند و به هيچ شاخي نماند.
85- نسبت به پدر و مادر خود فرمانبردار باش زيرا مرد تا پدر و مادرش زنده اند مانند شيري است كه آسوده در بيشه غنوده و از هيچ كس بيم ندارد
86- دختر خود را به شوهر هوشيار و دانا ده
87- اگر خواهي از كسي دشنام نشنوي كسي را دشنام مده
88- تند و عصباني مباش زيرا مرد عصباني مانند آتش است كه در بيشه برافروزد و تر و خشك را با هم بسوزاند
89- با مردي كه پدر و مادر از او ناخشنودند همكار مباش تا گناهكار نباشي
90- براي شرم و ننگ مرتكب گناه مشو
91- دو رو وسخن چين مباش
92- در انجمن نزد دروغگو منشين
93- چالاك باش تا هوشيار باشي
94- سحر خيز باش تا كار خود را به نيكي به انجام برساني
95- دشمن كهنه را دوست نو مساز زيرا دشمن كهنه مانند مار سياه است كه بعد از صد سال انتقام را فراموش نكند
96- دوست كهنه را گرامي دار و در دوستي او استوار بايست
97- يزدان را ستايش كن و دل را شاد ساز تا يزدان نيكي تو را بيافزايد
98- حكمرانان را نفرين مكن زيرا آنان پاسباتات مردم هستند
99- اي پسر من بشنو تو را مي گويم كه بهترين بخشش ها تعليم و تعلم است زيرا مال و مكنت زوال پذيرد و چهار پايان بميرند ولي دانش و تربيت باقي ماند
100- در حفظ دين بكوش زيرا سعادت روحاني از آن برسد
101- هميشه روح خود را به ياد دار
102- براي نام خود از كسب و كار احتراز مكن
103- دست از دزدي و كاهلي و هوا و هوس نفساني بدار زيرا هر كس كه نيكي كند پاداش نيكي يابد و هر كه بدكار گشت به سزاي سخت خواهد رسيد.
104- هر كس كه براي ديگران چاه كند در آن افتد
105- مرد پارسا در آسايش ماند و بدكار هميشه گرفتار اندوه است
106- اگر چه افسون مار خوب بداني ولي دست به مار نزن تا تو را نگزد
107- اگر چه شناوري به خوبي داني ولي زياد در آب مرو تا غرق نشوي
108- با هيچ كس و به هيچ آيين پيمان شكني نكن كه آسيب به تو نرسد
109- مال كسي را تاراج مكن و به مال خود مياميز
110- مغرور و خودپسند مباش زيرا انسان مغرور چون مشك پر باد است و اگر باد آن خال شود چيزي باقي نماند
111- مردم داراي همان خويي هستند كه از زمان شير خوارگي خود كسب نموده اند
112- هيچ فرازي بدون نشيب و هيچ نشيبي بدون فراز نيست
113- چون خوشي رسد بسيار خوشنود و غره مشو و چون سختي رسد غمگين و افسرده مباش زيرا هر خوشي يك ناخوشي و هر نيكي يك بدي در پي دارد
114- خوراك زياد مخور
115- از هر خوراك مخور و زود به زود به مجلس عيش بزرگان مرو كه پسنديده نيست
116- اي پسر من تو را مي گويم بهترين چيزها براي سخاوت تعليم و تربيت مردم است.
No comments:
Post a Comment