معرکه جنگ آقا و ملیجکش (طنز)
این یکی، ولی فقیه است و جانشینِ امام غایب و بگفته ی مصباح یزدی: مخالفت با فهم و درک این وجود نازنین، مخالفت با الله و شرک و ارتداد محسوب می شود و بقول آیت الله صدیقی درافتادن با این شاخ می تواند زن را بشوهرش حرام کند. واز همه مهمتر بگفته ی آقای سعیدی این همانی است که «یاعلی» گویان از سوراخ سر درآورده است!
قانون اساسی، همانگونه که جبرئیلِ امین، حکمِ الله را برپیامبرش عرضه می داشت، اختیارات تا م و تمامی را به این وجود نازنین اعطا کرده و تمامی ی اهرم های قدرت چه معنوی و الهی و چه از نوعِ بشری اش به شخصّ شخیصّ ایشان تفویض کرده است.
چنین موجود عظیم و عزیزی که ولایتی مطلقه را هم یدک می کشد، می تواند و باید هم در همه جا و همه کس و همه ی اوقات، میخِ «حکمِ حکومتی» فروکوفته ، فرمان قتل و یورش خیابانی، باطل کردن و زیر پاگذاشتنِ حق و حقوق چندین ده میلیونی و حتا دوریِ اندیشه ی آن یکی و نزدیکیِ فهم و درکِ این یکی را با خود ، بعنوان منشورِ حکمرانی اش به ملتی اماله کند.
با این همه اما انگار این پارادوکسِ شیطانی در بروزِ تناقض سرِ ایستادن ندارد و هر از چندی به باز تولید بحران می پردازد.
بیچاره ملتی که گرفتار این ملقمه ی هر دمبیل شده است .
این یکی گفت:
من که در مسندِ جمارانم
در تن و جسمِ اُمتم جانم
خود بنی عّمِ مهدیِ موعود
سیّدم، سیّدِ خراسانم
این ملیجک چرا شده عاصی؟
این اواخر نکرده رقاصی!
چون که رودار گشته آن بهتر
آن یکی گفت:
من شعیب ابن صالحِ دینم
گرچه ریشو و زبر و چرکینم
سنبه پر زور گر زند، رهبر
بر سرِ آن مناره می رینم
من و اسفندکم مگر کشکیم
یا چو بادی به اشکم مشکیم
زور گیریم و زورگوی و قدیر
این یکی گفت:
تو چرا با اجنه در جنگی
تیز و برّاق مثلِ خرچنگی؟
گر که یاری من نباشد، هین !
کمتر از استر و خر لنگی
جَنَتی، جِنتی است ای ابله !
شیخکی پاپتی است؟ ای ابله
مایه ی خنده و مزاحِ ما
دلقکِ ملتی است ای ابله!
حیدرِ مصلحی، امینِ من است
کهنه جاسوسِ راستینِ من است
مَثَلِ تو ملیجکِ ملعون
مَثَلِ مار و آستینِ من است
No comments:
Post a Comment